جدول جو
جدول جو

معنی ورگ شیر - جستجوی لغت در جدول جو

ورگ شیر
گیاهی بوته ای با برگ های سرخ، گل زرد و ساقه ی نرم که داخل آن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورگیر
تصویر ورگیر
(پسرانه)
مترجم (نگارش کردی: وهرگ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرگ پیر
تصویر گرگ پیر
کنایه از پیر جنگ دیده و کارآزموده، برای مثال ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد به جای حریر (نظامی۵ - ۸۲۹)،
کنایه از زیرک، مکار
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رَ / رِ یِ)
تره ای است که بغایت تلخ بود. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). تره ای باشد شبیه تبرخون (ترخون) لیکن به غایت تلخ است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
ورگوش. گوشوارۀ درازی راگویند که تا به دوش برسد. (برهان) (ناظم الاطباء) ، لبۀ گوش و نرمۀ گوش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ رَ قَ عَ)
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 72 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و27 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی و سردسیر سالم و سکنۀ آن 25 تن و آب آن از رود خانه بادین آباد است. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَسْ سُ اَ)
کرگ گیرنده. شجاع. (یادداشت مؤلف) :
جز تو نگرفت کرگ را به کمند
ای ترا میر کرگ گیر لقب.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
به عربی حجراللبنی خوانند. رنگ آن خاکستری رنگ باشد چون به آب بسایند از وی چیزی مانند شیر بیرون آید و بطعم شیرین باشد و بر چشم کشند سیلان آب را برطرف کند. (از برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ مِ)
کنایه از تازیانه باشد. (برهان) (آنندراج). تازیانه. (ناظم الاطباء) ، دوال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
آنکه شیرش دارای چربی است. انسان یا حیوانی که شیرش چربی دار است
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرگ گیر
تصویر کرگ گیر
شجاع، گرگ گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شیر
تصویر پر شیر
که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورگوشی
تصویر ورگوشی
گوشوری که بگردن رسد: شنف ورگوشی (السامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرف شیر
تصویر ظرف شیر
سیس شیرخوری
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی سبزی که شیره ی آن را در شیر گاو و گوسفند ریزند و از آن
فرهنگ گویش مازندرانی
نقطه ی دور
فرهنگ گویش مازندرانی
ورگ ریه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
سگ شیر، نام گیاهی است از تیره ی فرفیون
فرهنگ گویش مازندرانی